دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

مي رسد روزي كه بي هم مي شويم  ...  يك به يك از جمع هم كم مي شويم

مي رسد روزي كه ما در خاطرات  ...   موجب خنديدن و غم مي شويم

گاه گاهي ياد مان كن اي رفيق  ...   مي رسد روزي كه بي هم مي شويم

دسته ها :
جمعه ششم 4 1393 1:33

زندگي يعني عاشق معشوق شدن ...

 يعني يه عمر به پا سوختن ...

زندگي يعني صداي گنجشك ها ...

 زندگي يعني صداي باد بلا ...

زندگي يعني ترنم باران باشد و بس ...

 يعني يك عمر بيدار باش و بس ...

معني زندگي اعمال شاغه نيست و باد بلا ...

 معني زندگي يعني يك عمر عاشق باد صبا ...

دسته ها :
جمعه ششم 4 1393 1:26

عشق يعني آسمان بي پناه ...

عشق يعني پرواز آلاله ها ...

عشق يعني صحبت از مرگ ندا ...

عشق يعني مردن تو با نگاه ....

دسته ها :
جمعه ششم 4 1393 1:20

امشب

در كوچه ي زندگي ام تنهايم ، خبري از رنگ و بوي باغ نيست .

 روي سنگ سردي از غم به سوگ آرزو هايم نشسته ام ... در اندوه نبودنت

اشك ها مي ريزم ... امشب شمع حسرت آرزو هايم ذره ذره آب مي شود و از وجودم مي كاهد .

 نمي دانم كلمه ي دوستت دارم را بر روي چه كاغذي بنويسم كه پاره نشود ... بر چه گلي بنويسم

كه هرگز پر پر نشود ...

ساعت ها و روزها متوالي مي گذرد ، ولي ظلمت

كوچه ي زندگي مرا رها نمي كند ... انگار خورشيد هرگز طلوع نمي كند ...

سياهي آوار شده بر كوچه هاي زندگي ام ،

بهار گذشت ... تابستان رفت ... رفت و پاييز را جايگزين خويش تن كرد ...

  باد پاييزي شروع به وزيدن كرد ... و دلتنگي هايم را به تمسخر گرفت ...

برگ هاي زرد خزان بر افكارم طعنه مي زدندو مرا

به سوي مرگ فرا مي خواندند .

دسته ها :
جمعه ششم 4 1393 1:18

اي فلك

گر من نمي زادي اجاقت كور بود ...

 من كه خود راضي نبودم زور بود ...

من چه باشم يا نباشم كار دنيا لنگ نيست ...

من بمانم يا نمانم

هيچ كسي دلتنگ نيست ...

دسته ها :
جمعه ششم 4 1393 1:16
  اميدوارم تا اين لحظه از تبلاگ من لذت برده باشيد ، البته مطمئنم كه همين جور بوده  
دسته ها :
چهارشنبه چهارم 4 1393 10:10

دنيا را بد ساخته اند ...

كسي را كه دوست داري ، تو را دوست نمي دارد ...

كسي كه تو را دوست دارد ، تو دوستش نمي داري ...

اما كسي كه تو دوستش داري و اوهم تو را دوست دارد ...

به رسم وآيين سرنوشت هرگز به هم نمي رسند ...

دسته ها :
چهارشنبه چهارم 4 1393 10:6

ما چون دو دريچه ، روبه روي هم ،

آگاه ز هر بگو مگو ي هم .

هر روز سلام و پرسش و خنده ،

هر روز قرار روز آينده .

عمر آينه بهشت ، اما ... آه

بيش از شب و روز تير و دي كوتاه

اكنون دل من شكسته و خسته ست ،

زيرا كه يكي از دريچه ها بسته ست .

نه مهر فسون ،نه ماه جادو كرد ،

نفرين به سفر كه هرچه كرد او كرد .

دسته ها :
چهارشنبه چهارم 4 1393 10:4

عشق ورزيدن ضمانت تنها نشدن نيست .

دسته ها :
دوشنبه دوم 4 1393 0:28

كسي را كه دوستش داري ازش بگذر ...

اگه قسمت تو باشه بر مي گرده ...

اگر هم بر نگشت ،

حتما از اول مال تو نبوده ...

پس بهتر كه رفت ... 

دسته ها :
دوشنبه دوم 4 1393 0:21

چشمانم را

به اين خيابان ساكت و بي انتها

دوخته ام .

من هنوز منتظر آن رهگذرم

 اويي كه چون گذر اب روان

از چشمانم جاري شد و بذر غم را به رگهايم پاشيد

در اين سكوت سرد

 باد با درختان هم آوا زوزه مي كشد

آسمان نيز

رنگ ماتم گرفته است ،

گاه ديگر بغض خاكستريش را مي شكند

و چون باران سيل آسا اشك مي ريزد

برگها زجه مي زنند ،

گويي آنها با نگاه پريشان غروبي را مي نگرند

آنها مي دانند كه قلب من تنها به اميد

او مي تپد .

ولي من هنوز اشك را با خود زنداني كرده ام

به اميد آن روزي كه اين خيابان مرا با خود

ببرد ...

دسته ها :
دوشنبه دوم 4 1393 0:6

    گاهي خود عشق فاصله مي افكند ...

گاهي آدم ها ناچار به گفتن حقيقتي مي شوند كه

كه دوست ندارند ...

حقيقتي كه خود مي دانند باعث از بين رفتن رابطه ي بين خودش و عشقش مي شود ،

ولي آن را مي گويد ...

مي گويد تا رابطه اي كه هست بيش تر نشود ...

چون ترس از اين دارد كه درك موضوع براي عشقش امكان پذير نباشد ... پس اين درد را به خود ترجيع مي دهد ،

نه عشقش ...

دسته ها :
دوشنبه دوم 4 1393 0:3
X